4شنبه صبح رفتم وجمعه صبح یعنی دیروزبرگشتم.خیلی سردبودخیلی صدرحمت به تهران اونجاسرماش یه مدل بدیه تامغزاستخونت یخ می کنه .ولی من بایدمی رفتم ،نامزدی یکی ازدوست های صمیمی ورفیق گرمابه وگلستانم بود. شوهرش پسرخوبی بودولی خوب بااون چیزی که توی ذهن من بودهم جشنشون فرق داشت هم خانواده شوهرش.یه جورایی همه چیزقاطی پاطی بود!.خلاصه هرچی بودگذشت وانصافاهم بدنگذشت.منم به خاطرپیروی ازاین جمله ی قصاراگه هوسه یه دفعه بسه یه بارفقط رقصیدم!
پی نوشت1:ولی هنوزم باورم نمیشه دوستم عروس شده اوضاع خیلی داره خطرناک میشه توجمع دوستام فقط من دارم مجردمیمونم !
پی نوشت2:واسه تولدچندتاچیزگوگولی گرفتم 1تی شرت 1بلوزکاموایی سبزخوشرنگ 2تاشال جینگیله مستون یکی یاسی یکی سبزبامنگوله های پشمالویک عددتراول 50 تومنی ویه کم خورده ریزدیگه دست همه شون دردنکنه جبران کنم!
پی نوشت3:پسرخاله شوهردوستم مشکوک میزدها!
پی نوشت4:خدایااگه میدونی که حتمامیدونی این قضیه به نتیجه نمی رسه خواهش می کنم فکرشوازسرم خارج کن.خدایاخودت خوب می دونی کدوم قضیه رومیگم پس لطفاخودت روبه اون راه نزن!
این هم به مناسبت سردشدن هواوبارش اولین برف امسال!
سلام
خدا همه چیزو خوب می دونه ولی ما از خدا هیچ وقت مصلحت رو نمی خواییم در واقع همون چیزی رو می خوایم که خودمون دوست داریم و اگه اون اتفاق نیوفته کلی نق می زنیم با خدا که آخه چرا نشد و ....
ممکنه که انجام نشدن اون کار کلی به نفع ما باشه ولی بازم ....
امیدوارم که بهترین ها برات باشه و همیشه از ته دل توکل به خدا کنی که اون برای بنده هاش بسه
موفق باشی دوستم
سلام
اتفاقامن همیشه ازخداصلاحم روخواستم این دفعه هم ازش خواستم اگه این اتفاق به صلاحم نیست برام نیفتاده به علاوه اینکه فکرش روهم ازسرم بیرون کنه.من هیجوقت چیزی روبه زورازخدانخواستم چون چیزی روکه به زوربگیری زودازدست میدی.
توهم موفق باشی.